ملت گداپرور ایران

اول : دیدی این قهوه تلخ چقدر میفروشه لا مذهب ؟ من حساب کردم اگه همه قسمتها رو بخریم میشه چیزی حدود 15000 تومن … فکر کن ! بعد میگن صدا و سیما سریال رو نخریده که مدیری ضرر کنه … اینجوری که بیشتر سود کرده !

 

دوم : دیروز یه گدا دیدم بیچاره داشت نون خشک میخورد 10000 تومن بهش دادم … چشماش خیلی مظلوم بود

 

سوم : استاد به قرآن پول نداریم … بد بختیم … اگه این ترم بفتیم باید ترک تحصیل کنم و برم سر مزرعه با بابام کار کنم … یه ده به من بدید برم

 

چهارم : دیدی این پدر سگ در عرض 2 سال چجوری خودشو بسته؟ درسته که کارخونه داره و زحمت کشیده ولی این پولا خوردن نداره … حرومش بشه الهی

 

یک سوال : چرا در فرهنگ ایرانی پولدار بودن بد و گدا بودن خوب است ؟

منظور از عکس اینه که همه چیز را ازدست میدهیم واحساس فقر میکنیم

 

کشف حجاب 11 دختر زیر تابلوی : حجابت مصونیت است نه محدودیت !

همه این را درک کرده اند که اجبار چیزی نمیاورد جز نافرمانی و کنجکاوی برای آن محدودیت

نمیدونم چه اجباریه به عملی که حداقل نصف زنان با آن مخالف هستند ؟

عکس از یکی از سایت های محبوب و معروفه ولی چون چهره ها در آن سایت پوشیده نبود از ذکر منبع معذورم

 

 

موضوع مزخرفی به نام امتحان ، موضوع مزخرفی به نام کنکور

صحنه اول ( 24 ماه قبل از کنکور ) : خوب از الان باید شروع کنم که برای کنکور دو سال دیگه آماده باشم ، اول میرم کتابهای کاج و کلم چی رو میخرم بعد کتاب گل بهی و بنفش محتکران که میگن خیلی خوبه … اصلا شاید رفتم تو کلاسهای دکتر داکتریان هم شرکت کردم … آره این جوری بهتر تره …

صحنه دوم ( 2 ماه قبل کنکور ) : خوب همه درس ها رو خوندم حالا برم سراغ کتابهای میکرو طبقه بندی با رنگ سرخابی تیره برای جمع بندی …

صحنه سوم ( شب کنکور) : ای بابا این مامان هم ول نمیکنه انقدر به خیک من آبمیوه و شیر پسته بست … در عوض فردا پزشکی قبول میشم و به فرد مفیدی برای جامعه بدل خواهم شد … آه که چقدر زندگی زیباست

صحنه چهارم ( بعد کنکور و اعلام نتایج ) : خوب خوشبختانه بد جایی قبول نشدم … پودمانی کارکنان بسیج رشته آبیاری گیاهان دریایی هرات … عالیه

 

صحنه پنجم ( اولین روز دانشگاه ) : استاد – آقای فلانی شما به ما بگو سلول چیه ؟  آقای فلانی – سلول ؟ چیزه دیگه … چیز … از این چیزایی که تو چیزه …

استاد – آها !

 

حرف من : فرق نداره چه کنکوری باشه .. برای کاردانی باشه و یا دکتری مهم اینه که ذاتش مزخرفه … مهم اینه که وقت ما رو میگیره … مهم اینه که از ما هوا هم در نمیاد با این کنکورها

 

 

 

حالت یک وبلاگ نویس وقتی با 10000 بازدید حتی یک نظر هم ندارد !

اینو وبلاگ نویس ها و تمام کسانی که به هر نحوی تو نت فعالیت دارن درک میکنن … فکر کنید برای یک مطلب ساعت ها زحمت میکشید  و با توجه به بازدید زیاد انتظار حداقل 20 نظر دارید ولی انگار هرچی بیشتر صبر میکنیم کمتر نظر میبینیم …. خلاصه شبیه عکس زیر میشیم و از اینترنت میایم بیرون…

داشتم وبلاگهای نه چندان پربازدید انگلیسی ورد پرس رو میخوندم دیدم هر مطلب بالای 10 نظر داره … پس میتونیم اینجوری نتیجه بگیریم : 1. یا وبلاگ های ایرانی ها چرته 2. یا مردم ما یکم تنبل هستند

بیایید در هر وبلاگی که خوشمان میاد حداقل یک نظر درج کنیم تا هم نویسنده را دلگرم کنیم به کارش و هم محیط وب را پویا تر …

 

این حالت من بعد از گذشت یک ساعت از درج مطلبه :

و این هم بعد یک روز :

44 معدنچی در ایران محبوس شدند

صبح امروز یکی از منابع آگاه به نقل از وزیر صنایع ومعادن اعلام کرد که 44 معدنچی بر اثر ریزش معدنی در شرق سمنان در عمق 750 متری زمین محبوس شدند … بر اساس این گزارش نیروهای امدادی در محل حادثه حضور داشته و به عمق فاجعه نگاه می کنند … گفتنی است این نیروهای نجات بعد از دقایقی نچ نچ کردن به خاطر فاجعه روی داده و تعریف خاطراتی در همین زمینه ، در عملی انسان دوستانه برای نجات معدنچیان دست به دعا برداشته اند که متاسفانه تا این لحظه نتیجه خاصی حاصل نگردیده است.

 

خبر ها حاکی از آن است که مجلس  برای تسلی خاطر بستگان معدنچیان فوریتی را تصویب کرد که بر اساس آن مقبره ای نقره ای در محل محبوس شدن معدنچیان ساخته و برای زیارت عموم بازگشایی شود .

 

رییس جمهور و وزارت کشور نیز در بیانیه های جدا گانه خواستار تسریع در ساخت مقبره و شدت گیری دعاهای نیروهای امدادی شدند …

 

خبرهای تکمیلی متعاقبا اعلام می شود

 

اصل خبر : 33 معدنچی که در معدنی در شیلی گرفتار شده بودند در حال نجات یافتن هستند

اعدام !

سه تا رو نفله کردیم … حالا نوبت توئه

 

تمام مردانی که حامله شدند !

تا کنون بیش از 10 مرد در دنیا حامله و با موفقیت زادآوری کرده اند … شاید با شنیدن این جمله یاد فیلم های تخیلی بیفتیم و یا اصلا فکر کنیم یک شوخی وبلاگی است برای افزایش بازدید ولی جالبه که بدونید این اتفاق واقعا افتاده  و تصاویر زیر گواه این حرفه … البته اینکه چطور یک مرد حامله میشه اصلا چیز عجیبی نیست … تمام این مردان در ذات خودشون زن هستند یعنی در گذشته زنانی بودند که بعدها به مرد تغییر جنسیت داده اند … و اکثرا بعد از ازدواج به دلیل مشکلات نازایی همسر ، قبول کردند که لقاح مصنوعی در بدن خودشان که هنوز حاوی رحم و تخمدان است صورت بگیرد… مشهورترین این افراد آقایی به اسم  (Thomas Beatie) است که در زمان بارداریش حتی در برنامه های خانم اپرا (مجری معروف) هم شرکت کرد … اما قبل از او هم مردانی بودند که حامله شدند ، عکسهای این مردان و یا شاید زنان را میتوانید در ادامه ببینید